نکاتی جالب از زندگی مدیرعامل شرکت کاله
نکاتی جالب از زندگی مدیرعامل شرکت کاله«در دانشگاه هم به این فکر می کردم که باید کار کنم. با این که در خانوادهای مرفه بزرگ شده بودم، اما مرتب به این فکر می کردم که ...
نکاتی جالب از زندگی مدیرعامل شرکت کاله
«در دانشگاه هم به این فکر می کردم که باید کار کنم. با این که در خانوادهای مرفه بزرگ شده بودم، اما مرتب به این فکر می کردم که باید کسب وکار راه بیندازم. پدرم مخالف بود. می گفت آدم باید عالم باشد. باید درس بخواند. چون خودش عاشق درس خواندن بود. اما من اعتقاد نداشتم که آدم باید فقط درس بخواند. می گفتم آدم باید زندگی کند. برای زندگی علاوه بر این که نیاز به فکر و عقل هست، نیاز به پول هم هست. برای به دست آوردن پول هم باید کار کرد. بنا بر این همیشه به این فکر می کردم که چه کاری باید انجام دهم. آن موقع که دانشجو بودم بیش از ماهی هزار تومان در آمد داشتم. سیصد تومان از دانشگاه میگرفتم . هفته ای دو روز هم در یک مدرسه کار می کردم. ماهی سیصد تومان هم آن جا در آمد داشتم. ماهی ششصد یا هفتصد تومان هم تدریس خصوصی می کردم. خلاصه وضعم از بقیه دانشجو ها بهتر بود. چون عقیده داشتم باید پول در بیاورم تا بهتر زندگی کنم.»دیدگاه اینچنینی میتواند از یک جوان دانشجو کارآفرینی برتر بسازد و او را به «غلامعلی سلیمانی» مدیر و موسس شرکت کاله تبدیل کند.
کسب و کار سلیمانی آنقدر پیشرفت کرده که حالا به عنوان یکی از ۱۰ نخبه اقتصادی جهان اسلام شناخته میشود. به گزارش دنیای اقتصاد، محمد علی ملایی، دبیر اجرایی دبیرخانه مرکز تجارت بینالمللی سازمان همکاریهای اسلامی در ایران با بیان اینکه این سازمان متشکل از ۵۷ کشور دنیا است، گفته است:«ششمین نمایشگاه تجارت و سرمایهگذاری جهان اسلام از پنجم تا هشتم آبان با محورهای اصلی صنعت و تجارت، آموزش عالی و گردشگری اسلامی برگزار میشود و در حاشیه آن از ۱۰ چهره نخبه اقتصادی دنیای اسلام نیز تجلیل به عمل خواهد آمد که امسال غلامعلی سلیمانی، مدیرعامل شرکت کاله در بین این ۱۰ چهره برتر قرار دارد.» به گفته غلامعلی سلیمانی، شرکت کاله صادرات خود را با ۸ هزار دلار آغاز کرد و حالا به سالانه ۲۰۵ میلیون دلار رسیده است.
سلیمانی قبلاً در مصاحبهای در خصوص تنوع و نوآوری محصولات کاله گفته بود:«من از ابتدا دنبال نوآوری بودم. هرچیزی که در اروپا می دیدم می خواستم این جا تولید کنم. بعضی از محصولاتم مورد استقبال هم واقع نمی شد. دولت ما را به علت نوآوری جریمه می کرد. ما جریمه را هم قبول می کردیم. جنس ما را حراج کردند به این علت که جنس نو تولید می کردیم. اما من باز هم جنس نو تولید می کردم. سهمیه من را قطع کردند. اما باز هم جنس نو تولید می کردم. این یک خواسته است. یادم می آید روزی در شرکت داشتیم ماست می خوردیم. ماست آن موقع ۵/۲ درصد چربی بود که صنایع شیر تولید می کرد. روی میز مقداری خامه بود. با ماست مخلوط کردم دیدم چیز جالب و خوشمزه ای است به مدیر تولید گفتم فردا باید ماست خامه ای تولید کنی؟ گفت ماست خامه ای چیه؟ گفتم : هیچی چربی شیر را بالا می بری یک کمی هم خامه می ریزی می شود ماست خامه ای. چون صنایع شیر ( پگاه ) ماست ۵/۲ درصد داشت به بچه ها گفتم ماست کارخانه ما باید حداقل سه درصد چربی داشته باشد. ما باید فرق داشته باشیم. در مورد ماست چکیده هم همین اتفاق افتاد. فکرکردم چرا نباید ماست سنتی خودمان را تولید کنیم. شاید بیش از یک سال طول کشید تا ما توانستیم تولید ماست چکیده را ماشینی کنیم. واقعیت این است که برایم مهم نبود بازار این را قبول می کد یا نه. من تولید و نوآوری را دوست دارم. فکرمی کنم هرکس ذایقه ای دارد. هیچ دلیلی وجود ندارد همه از پنیر فتا خوششان بیاید. من عشقم تولید و نوآوری است. این تنوع تولید باعث ضرر من هم می شود. اما برایم مهم نیست. ضرر را هم قبول می کنم تا لذت ببرم.»