چگونه انگیزه کاری داشته باشیم؟
انگیزه به صورت طبیعی سراغ کسی نمیآید. حتی کسانی که خیلی انگیزه دارند نیز گاه و بیگاه به کمک نیاز پیدا میکنند. انگیزه دادن به خود را با تمرین هدف گذاری، و تفکر مثبت، ایجاد ...
انگیزه به صورت طبیعی سراغ کسی نمیآید. حتی کسانی که خیلی انگیزه دارند نیز گاه و بیگاه به کمک نیاز پیدا میکنند. انگیزه دادن به خود را با تمرین هدف گذاری، و تفکر مثبت، ایجاد تصورهای قوی از موفقیت و افزایش اعتماد به نفستان افزایش دهید.
انگیزه دادن به خود معمولا نیرویی است که ما را جلو میبرد – رانندهی درونی ماست که باعث میشود ما به هدفهایمان برسیم، تولید کنیم، پیشرفت کنیم و جلو برویم. وقتی که فکر میکنید آمادهاید که کاری را ترک کنید، یا نمیدانید چطور شروع کنید، انگیزه چیزی است که شما را وادار میکند ادامه دهید.
با انگیزه دادن به خودتان، شما صرف نظر از موقعیت خاصتان، یاد میگیرید و رشد میکنید. به خاطر همین است که انگیزه یک ابزار پایهای برای رسیدن به هدفهایتان، واقعیت بخشیدن به رویاهایتان، و موفقیت است.
شما چقدر میتوانید به خودتان انگیزه دهید؟
عوامل موثر در انگیزه دهی به خود
انگیزه دادن به خود امری پیچیده است. این کار به سطح ابتکار عمل شما در گذاشتن هدفهای چالش برانگیز برای خودتان، باور داشتن مهارتها و تواناییهای لازم برای رسیدن به این هدفها، و انتظار از خودتان – که اگر به سختی کار کنید، موفق خواهید شد- بستگی دارد.
چهار عامل لازم برای ساختن قویترین سطح انگیزهدهی به خود به صورت زیر هستند:
۱- اعتماد به نفس و خودباوری
قسمتی از انگیزه دادن و اطمینان به خود، اعتماد به نفس و اعتماد به کارآمد بودن خودتان است.
خودباوری یعنی شما هدفهایی برای خودتان میگذارید که شما را به چالش میکشند، و ادامه دادن وقتی شما به موانع برخورد میکنید. اگر به خودتان باور نداشته باشید خیلی بیشتر احتمال دارد فکر کنید: “من میدانستم نمیتوانم انجامش دهم”، تا این که فکر کنید: “این یک شکست نمیتواند مرا متوقف کند!”
آلبرت بَندورا، یک روان شناس از دانشگاه استنفورد، خودباوری را این گونه تعریف میکند: باور به توانایی خودمان در موفقیت، و تواناییمان در رسیدن به هدفهایی که برای خودمان میگذاریم. این باور تاثیر زیادی روی نحوهی هدفگذاری شما، و انتخابهای رفتاری شما در زمان کار کردن به سوی این هدفها دارد.
با توجه به تحقیقات آلبرت بندورا، خودباوری بالا به این توانایی منجر میشود که شما هدفهای سخت را مانند یک چالش یبینید، در حالی که افرادی با خودباوری پایین همین هدفها را فرای تواناییهایشان میبینند، و ممکن است اصلا تلاشی برای رسیدن به آنها نکنند.
همچنین خودباوری میزان تلاش شما برای رسیدن به یک هدف را مشخص میکند، و این که چقدر استقامت به خرج میدهید وقتی به موانع برخورد میکنید.
با پرورش دادن خودباوری در خودتان، شما نه تنها باور میکنید که میتوانید موفق شوید، بلکه متوجه موفقیتهایی میشوید که تاکنون داشتهاید و از آنها لذت میبرید. این به شما انگیزهی بیشتری میدهد تا به موفقیتهای بیشتری برسید.
برای افزایش خود باوری کارهای زیر را انجام دهید:
- به دستاوردهایی که در زندگی داشته اید فکر کنید.
- نقاط قوت خود را بشناسید تا بفهمید چه کارهایی میتوانید انجام دهید.
- چیزهایی که سایرین به عنوان نقاط قوت و تواناییهای کلیدی شما میشناسند را مشخص کنید.
- هدفهای قابل دسترس برای خودتان بگذارید، تلاش کنید تا به آنها برسید، و از رسیدن به آنها لذت ببرید.
- دنبال مربیان و افرادی باشید که شایستگیها، مهارتها و ویژگیهایی که شما میخواهید داشته باشید را دارند.
وقتی که متوجه میشوید تا کنون چه چیزهایی در زندگی به دست آوردهاید – و میفهمید که چقدر پتانسیل دارید – اعتماد به نفس پیدا میکنید تا برای خودتان هدف بگذارید و چیزهایی که میخواهید را به دست آورید. هر چه بیشتر دنبال دلایلی باشید که به خودتان باور داشته باشید، راحتتر می توانید به خودتان انگیزه دهید.
۲- تفکر مثبت، و تفکر مثبت دربارهی آینده
“زندگی امروز شما نتیجهی نگرش و انتخابهای شما در گذشته است. زندگی فردای شما نتیجهی نگرش و انتخابهای شما در امروز است.”
-ناشناس
تفکر مثبت خیلی به اعتماد به نفس نزدیک است. این مهم است که شما به زندگی مثبت نگاه کنید، مخصوصا وقتی کارها مطابق برنامهریزی شما پیش نمیروند و شما آمادهاید که تسلیم شوید.
اگر شما فکر کنید که کارها غلط پیش خواهند رفت و شما موفق نخواهید شد، این فکر طوری روی مسائل تاثیر میگذارد که پیش بینی شما درست از آب در میآید. مخصوصا اگر تلاش زیادی برای رسیدن به موفقیت نیاز باشد، یا احتیاج داشته باشید سایرین را متقاعد کنید که از شما حمایت کنند. فکرهای شما میتوانند تاثیر زیادی روی موفقیت یا شکست شما داشته باشند، پس مطمئن شوید که این فکرها “به نفع شما” هستند.
تفکر مثبت همچنین به شما کمک میکند تا درمورد آیندهی جذابی که میخواهید واقعیت داشته باشد فکر کنید. وقتی شما انتظار نتیجههای مثبت داشته باشید، انتخابهای شما مثبتتر خواهند بود، و کمتر مواردی را به شانس یا سرنوشت میسپارید. داشتن یک تصویر زنده از موفقیت، همراه با تفکر مثبت، به شما کمک میکند تا پلی بزنید بین خواستن چیزی و رسیدن به آن.
برای اعمال کردن “قدرت تفکر مثبت”، کارهای زیر را انجام دهید:
- از فکرهای خود آگاه شوید. آنها را در طول روز روی کاغذ بنویسید.
- تفکرات منفی خود را به چالش بکشید، و آنها را با فکرهای مثبت جایگزین کنید.
- یک تصویر زنده و قوی خلق کنید از رسیدن به هدفهایتان، و شرایط پس از آن.
- عباراتی را برای خود درست کنید و آنها را در طول روز تکرار کنید. این عبارتها باید شما را به یاد هدفهایتان، و دلایلتان برای رسیدن به این هدفها بندازند.
- تفکر مثبت را تمرین کنید تا جایی که هر روز در مورد خود و جهان به صورت خودکار، مثبت فکر کنید.
۳- تمرکز و هدفهای قوی
همان طوری که در بالا گفته شد، یک قسمت کلیدی انگیزه دادن به خود، شروع به گذاشتن هدفهای قوی است. این هدفها به شما تمرکز، یک حس قوی جهتدهی و اعتماد به نفسی که از شناختن دست یافتههای خودتان به دست میآید، میدهند.
اول، جهت خود را برای هدفگذاری موثرتر مشخص کنید.
وقتی شما یک هدف میگذارید، یک قول به خودتان میدهید. قسمتی از قدرت هدف گذاشتن، به شما جهت مشخصی میدهد. قسمت دیگر مربوط به قولی است که شما به خودتان دادهاید، و میخواهید که به این قول پایبند باشید و قسمت آخر یک چالش است، و برطرف کردن چالشها خود نوعی سرگرمی است!
اما هر هدفی را برای خودتان نگذارید. با توجه به تئوری هدفگذاری لاکه، هدف شما باید مشخصات زیر را داشته باشد:
- واضح بودن – هدفهای موثر واضح، قابل اندازهگیری، خاص، و بر اساس رفتارها هستند، نه نتیجه ها.
- چالش برانگیز بودن – هدفها باید آنقدر سخت باشند که جذابیت داشته باشند، اما نه آنقدر سخت که نتوانید به آنها برسید.
- تعهد – هدفها باید در دسترس باشند، و باید مربوط به هدفهای بزرگی باشند که شما میخواهید به آن ها برسید.
- بازخورد گرفتن دائم – پیشرفت خود را مرتبا مانیتور کنید تا حس حرکت و اشتیاق در شما بماند، و تا از پیشرفت خود لذت ببرید.
- پیچیدگی مناسب کار – اگر هدفهای شما نیاز به کار خیلی پیچیده دارند، مطمئن شوید به خودتان زیاد از حد فشار نمیآورید. کار پیچیده میتواند وقت خیلی زیادی بگیرد تا کامل شود (مخصوصا اگر باید یاد بگیرید که چطور آن را انجام دهید).
اگر شما هدفهای متنوع دارید، مطمئن شوید که زمان و منابع خود را به خوبی برنامهریزی میکنید. شما میتوانید به بخش “تمرکز” انگیزهدهی با اولویتبندی و برنامهریزی مناسب برسید. این منطقی نیست که شما آنقدر کار کنید که به شدت خسته شوید یا یک هدف را بعد از دیگری رها کنید.
۴- محیط انگیزه دهنده
آخرین کاری که باید بکنید تمرکز روی احاطه کردن خودتان با مردم و منابعی است که شما را به یاد هدفهایتان میاندازند. اینها عوامل خارجی هستند و به شما کمک میکنند از بیرون انگیزه پیدا کنید، که با انگیزهدهی از درون که تاکنون بحث کردهایم تفاوت دارد. هرچند، هر چقدر روی عوامل بیشتری کار کنید، بهتر است.
شما نمیتوانید فقط روی این عوامل “محیطی” یا بیرونی برای انگیزه داشتن تکیه کنید، اما میتوانید از آنها به عنوان کمک اضافی استفاده کنید. کارهای زیر را امتحان کنید:
- دنبال فرصتهای تیمی باشید. کار کردن در یک تیم شما را وادار میکند که کار کنید و به سایرین پاسخگو باشید.
- از رئیس خود برای گذاشتن هدفهای خاص و مشخص برای اندازه گیری موفقیتتان کمک بخواهید.
- دنبال تمرینهای هیجان انگیز بگردید.
- هدفهایی بگذارید که بتوانید راحت به آنها برسید. برنده شدنهای سریع به شما انگیزه میدهد.
- با افرادی دوست شوید که اعتماد دارید شما را حمایت میکنند، و از آنها بخواهید که از شما کار و تلاش انتظار داشته باشند.